1984

george orwell.

published: 1949

 

chapter one

 

it was a bright cold day in april, and the clocks were striking thirteen. winston smith, his chin nuzzled into his breast in an effort to escape the vile wind, slipped quickly through the glass doors of victory mansions, though not quickly enough to prevent a swirl of gritty dust from entering along with him.

 

روزی آفتابی و سرد در ماه آوریل بود. و ساعتها سیزده بار زنگ میزدند (1 بعد از  ظهر). وینستون اسمیت که در تلاش برای فرار کردن از سرمایۀ زننده، (سوزان) چانه اش را به سینه اش چسبانده بود، به سرعت از لای درهای شیشه ای عمارت بزرگ پیروزی (اسم عمارت) به درون خزید. هرچند آنقدر سرعتش زیاد نبود که مانع شود که گرد و خاک شن آلود که در هوا شناور بودند (میچرخیدند) را با خود به داخل نیاورد.

 

لغات:

 

strike: if a clock strikes one, two, six etc, its bell makes a sound once, twice, six times etc according to what time it is.

 

زنگ زدن ساعت

 

nuzzle: to gently rub or press your nose or head against someone to show you like them

 

پوزه مالیدن، چانه را به جائی مالیدن

 

vile: extremely unpleasant or bad

 

خیلی بد، زننده

 

mansions: used in britain in the names of some apartment building.

 

آپارتمان، عمارت، خانۀ بزرگ

 

gritty: containing very small pieces of stone or sand.

 

شن آلود، غبار آگین، دارای ذرات ریز شن

افعال کمکی (معین)

افعال کمکی یا معین (auxiliary verbs) معمولاً قبل از یک فعل دیگر (فعل اصلی) در جمله قرار می‌گیرند و کارشان کمک به فعل اصلی جمله در تشکیل عبارات فعلی می‌باشد.

افعال کمکی را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود:
 

افعال کمکی اصلی

be, have, do

افعال کمکی وجهی

must
ought to
used to

shall
should

may
might

can
could

will
would

 

ویژگیهای افعال کمکی

الف) افعال کمکی اصلی

حالت سوم شخص مفرد (-s form)، گذشته ساده و اسم مفعول (قسمت سوم فعل) آنها نامنظم (بی قاعده) است:
 

past participle

past tense

-s form

 

be:

have:

do:

been

had

done

was / were

had

did

is

has

does

ب) افعال کمکی وجهی

1- در حالت سوم شخص مفرد (بر خلاف افعال معمولی) -s نمی‌گیرند:

  • She can play the piano quite well. (not: She cans ...)
     

  • He must work harder. (not: He musts ...)

 

2- در جملات پرسشی و منفی، از فعل کمکی دیگری استفاده نمی‌کنند:

  • What would you buy if you won the lottery?
    (not: What did you would buy ...)

3- هیچگاه to بعد از آنها قرار نمی‌گیرد (به استثنای ought to و used to):

  • You should phone the police immediately. (not: you should to phone ...)
     

4- هیچگاه -ed یا -ing نمی‌گیرند:

 musting, musted

5- هیچگاه با همدیگر به کار برده نمی‌شوند:

  • I might could wash the car.

 

قابلیت های مختلف افعال کمکی

1- برای منفی کردن یک جمله کافی است پس از فعل کمکی، not اضافه کنید و یا از حالت مخفف آن استفاده کنید:

 She will come She will not (won't) come.

2- برای پرسشی کردن یک جمله، فعل کمکی را قبل از فاعل جمله قرار دهید:

 She will come Will she come?

3- گاهی می‌توان فعل اصلی پس از فعل کمکی را حذف کرد به شرط آنکه معنی آن (با توجه به شرایط) واضح باشد:

  • 'Will she come tonight?' 'No, she can't.' (='she can't come.')
     

  • 'I've never been to China. Have you?'
     

  •  منبع:zabanamoozan

ضماير

ضمير کلمه‌ای دستوری يا گرامری است که جانشين يک اسم يا عبارت اسمی می‌شود. ضميرها انواع مختلفی دارند که مهمترين آنها عبارتند از: ضماير فاعلی، مفعولی، ملکی، انعکاسی، اشاره‌ای، نامعين، نسبی و سؤالی که از اين ميان ضماير فاعلی، مفعولی ملکی و انعکاسی جزو ضماير شخصی به حساب می‌آيند.


 

ضماير فاعلی

 

جمع

مفرد

 

we I

اول شخص

you you

دوم شخص

they

he, she, it

سوم شخص

 

 


  چند نکته

1- همه ضماير شخصی (فاعلی، مفعولی و...) به استثناء it در مورد انسان به کار گرفته می‌شوند. (they هم می‌تواند به انسان و هم به اشياء اشاره کند.)

2- ضمير I هميشه بصورت بزرگ نوشته می‌شود، حتی اگر در وسط يک جمله بکار گرفته شود:

  • Am I right?


 

ضماير مفعولی

فاعل مفعول

I

me

you

you

he

him

she

her

it

it

we

us

they

them

اگر چه اين ضماير را ضماير مفعولی می‌ناميم، اما آنها به جز در جای مفعول در هر جای ديگری هم می‌توانند قرار بگيرند، مثلاً بعد از فعل يا بعد از يک حرف اضافه:

  • Our teacher was angry with us. (معلممان از دست ما عصبانی بود.)
     

  • Give me a ring tomorrow. (فردا به من زنگ بزن.)
     

  • When he comes in, please tell him I phoned.
    (هر وقت آمد، لطفاً به او بگوييد که من زنگ زدم.)
     

  • I'm older than you. (من از تو بزرگترم.)
     

  • 'I'm hungry.'  'Me too.' («من گرسنه‌ام.»  «من هم همينطور.»)

 


  یک نکته

هنگاميکه از ضماير شخصی به همراه and استفاده می‌کنيم، مؤدبانه‌تر اين است که ضماير I و we را بعد از اسامی و ضماير ديگر بکار ببريم:

you and I,  my father and I,  them and us

همچنين you را بايد قبل از اسامی و ضماير ديگر به کار برد:

you and your wife,  you and her


ضماير ملكی و صفات ملكی

ضماير ملكی و صفات ملكی نشان می‌دهند که چه چيزی به چه کسی تعلق دارد.

 

  (I)

(you)

(he) (she) (it) (we) (they)

صفات ملکی

my your his her its our their

ضماير ملکی

mine yours his hers - ours theirs

 

توجه داشته باشيد که صفات ملکی هميشه قبل از يک اسم می‌آيند (به همين دليل صفت ناميده می‌شوند) ولی ضمير ملکی جانشين صفت ملکی+اسم می‌شود و می‌تواند به تنهايی به عنوان فاعل، مفعول و ... قرار بگيرد (به همين دليل ضمير ناميده می‌شود).

چند مثال:

  • This is my book. (اين كتاب من است.)
    This book is mine
    . (اين کتاب مال من است.)

  • This is her purse. (اين کيف اوست.)
    This is hers. (اين مال اوست.)

  • Are those your pens? No, these are his. (ضمير ملکی)

 

ضماير انعکاسی

کلماتی که به -self و -selves ختم می‌شوند ضماير انعکاسی ناميده می‌شوند و عبارتند از:

 

جمع (-selves)

ourselves

خودمان

yourselves

خودتان

themselves

خودشان

مفرد (-self)

myself

خودم

yourself

خودت

himself

خودش (مذکر)

herself

خودش (مؤنث)

itself

خودش (اشياء)

توجه داشته باشيد که در ضماير انعکاسی عمل به فاعل جمله برمی‌گردد و در واقع مفعول همان فاعل است:

  • He cut himself. (خودش را زخمی کرد.)
     

  • You should be ashamed of yourself. (بايد از خودت خجالت بکشی.)
     

  • Help yourselves. (از خودتان پذيرايی کنيد. )
     

  • We blame ourselves.  (ما خودمان را مقصر می‌دانيم.)
     

استفاده از ضماير انعکاسی برای تأکيد

از ضماير انعکاسی می‌توان برای تأکيد روی يک اسم، ضمير يا عبارت اسمی استفاده کرد که در اين حالت بعد از آنها در جمله قرار می‌گيرند:

  • I can do it myself. (من خودم می‌توانم اين کار را انجام دهم.)
     

  • We can repair the roof ourselves. (ما می‌توانيم خودمان سقف را تعمير کنيم.)
     

  • The film itself wasn't very good but I liked the music.
     (خود فيلم خيلی خوب نبود ولی از موسيقی آن خوشم آمد.)

 

ضماير ديگر

1- ضماير اشاره‌ای، شامل: these، that، this و those.

مثال:

  • Is this your T-shirt?

 

2- ضماير نسبی، شامل: when ،whom ،whose ،who ،that ،which و where.

مثال:

  • The school that I went to is in the centre of the city.

 

3- ضماير پرسشی، شامل: when، where، why، what، who و whatever.

مثال:

  • What time is it?

 

4- ضماير دوطرفه، شامل each other و one another:

مثال:

  • They love each other.

 

5- ضماير نامعين، شامل none، nobody، nothing، someone، somebody، something، anyone، anybody، anything و no one:

مثال:

  • Nobody knew what to do.

 منبع:zabanamoozan

رنگها

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

سفيد

 

White

خاکستري

 

Grey

مشکي

 

Black

قهوه‌ای

 

Brown

 

 

 

 

صورتي

 

Pink

ارغواني

 

Purple

آبي

 

Blue

سبز

 

Green













       

زرد

 

Yellow

نارنجی

 

Orange

قرمز

 

Red

فيروزه‌ای

 

Turquoise

       

بنفش

 

Violet


منبع:zabanamoozan

زيتوني

 

Olive


 

خاکي

 

Khaki


کرم

 

Cream


دارو و درمان

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

سرنگ

 

Syringe

باند، نوار زخم بندي

 

Bandage

چسب زخم
 

 

Plaster

جعبه کمکهاي اوليه

 

First aid kit

 

 

 

 

خون

 

Blood

پزشک

 

Doctor

دماسنج، درجه

 

Thermometer

گوشي طبي

 

Stethoscope

 

     

صندلي چرخ‌دار

 

Wheelchair

شربت

 

Syrup

قرص

 

Tablet

کپسول

 

Capsule

 

خانه

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

پنجره

 

Window

در

 

Door

دستگيره در

 

Doorknob

راه پله

 

Staircase

       

شير آب

 

Tap (Faucet)

ظرفشويي

 

Sink

توالت

 

Toilet

دستشويي

 

Wash-basin

       

شومينه

 

Fireplace

حصار
 

Fence

دودکش

 

Chimney

سقف

 

Ceiling

       

گاراژ

 


Garage

منبع:zabanamoozan

خانه ييلاقي

 

Bungalow


انبار، طويله

 

Barn


ساختمان آپارتماني

 

Apartment block


حیوانات اهلی

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

اسب

 

Horse

الاغ

 

Donkey

بره

 

Lamb

بز

 

Goat

 

 

 

 

خرگوش

Rabbit

خوک

 

Pig

شتر

 

 Camel

کره (اسب و الاغ)

 

 Foal

 

     

گاو

 

 Cow

گوساله

 

 Calf

گوسفند

 

 Sheep

موش

Mouse

 

منبع:zabanamoozan

حشرات

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

بيد

 

Moth

پروانه

 

Butterfly

پشه

 

Mosquito

جيرجيرک

 

Cricket

 

 

 

 

زنبور عسل

 

Bee

سنجاقک

 

Dragonfly

سوسک

 

Cockroach

شپش

Louse

 

     

عنکبوت

Spider

کرم خاکی

 

Earthworm

کفش دوزک

 

Ladybug

مگس

 

Fly

       

ملخ

 

Grasshopper

منبع:zabanamoozan

مورچه

 

Ant


هزارپا

 

Millipede


موريانه

Termite


پرندگان

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

اردک

 

Duck

بوقلمون

 

Turkey

پنگوئن

Penguin

جغد

 

Owl

 

 

 

 

جوجه

 

Chick

خروس

 

Rooster

شترمرغ

 

Ostrich

طوطي

 

Parrot

 

 

 

 

عقاب

 

Eagle

غاز

 

Goose

کبوتر

 

Pigeon

کرکس

 

Vulture

 

 

 

 

کلاغ

 

Crow

گنجشک

 

Sparrow

لانه

 

Nest

مرغ

 

Hen

 منبع:zabanamoozan

حيوانات وحشی

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

آفتاب پرست

 

Chameleon

ببر

 

Tiger

تمساح

Crocodile

خرس

 

 Bear

 

 

 

 

روباه

 

Fox

زرافه

 

Giraffe

سنجاب

 

Squirrel

شامپانزه

 

Chimpanzee

 

 

 

 

شير

 

Lion

فيل

 

Elephant

قورباغه

 

Frog

کانگورو

 

Kangaroo

 

 

 

 

گورخر

 

Zebra

گوريل

 

Gorilla

لاک‌پشت

 

Turtle

مار

 

Snake

 منبع:zabanamoozan

پوشاک

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

پيراهن زنانه

Dress

پيراهن مردانه

 

Shirt

پيش‌بند کودک

 

Bib

جوراب

 

Socks

 

 

 

 

چکمه

 

 Boots

دامن

 

  Skirt

دستکش

 

  Gloves

دکمه

 

 Button

 

 

 

 

دمپايي

 

 Slippers

ژاکت

 

 Jacket

سوزن

 

 Needle

شال‌گردن

 

 Scarf

 

 

 

 

شلوار

 

 Trousers

کلاه

 

 Hat

کروات

 

 Tie

کمربند

 

 Belt

       

 

 Shoes

 

 Jeans

  منبع:zabanamoozan  
 

بدن انسان

1- پيشاني: Forehead

2- ابرو: Eyebrow

3- چشم: Eye

4- گوش: Ear

5- بيني: Nose

6- سوراخ بيني: Nostril

7- گونه: Cheek

8- دهان: Mouth

9- فک: Jaw

10- چانه: Chin

11- ريه: Lung

12- كليه: Kidney

13- كبد: Liver

14- قلب: Heart

15- مثانه: Bladder

16- روده: Intestine

 

17- انگشتها: Fingers

18- شست: Thumb

19- مچ: Wrist

20- کف دست: Palm

 

21- دندان: Tooth

22- لثه: Gum

 

 

 

 

اشکال هندسی

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

مربع

 

Square

مستطيل

 

Rectangle

مثلث

 

Triangle

دايره

 

Circle

 

 

 

 

نيم‌دايره

 

 Semi-circle

هشت ضلعي

 

 Octagon

پنج ضلعي

 

 Pentagon

بيضي

 

 Oval

 

 

 

 

لوزي

 

 Diamond

ستاره

 

 Star

متوازي الاضلاع

 

 Rhomboid

رأس

 

 Point

       

مارپيچ

 

 Spiral

کره

 

 Sphere

مکعب

 

 Cube

هرم

 

 Pyramid

 

 

 

ابزارها

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

آچار

 

Wrench

اره

 

Saw

انبردست

Pliers

بيل

 

Shovel

 

 

 

 

پيچ

 Screw

پيچ گوشتي

 Screwdriver

تلمبه

 

 Plunger

تبر

 

Axe

 

 

 

 

چراغ قوه

 

 Flashlight

چکش

 

 Hammer

طناب

 

 Rope

قلم مو

 

 Brush

 

 

 

 

کاردک

 

 Scraper

قيچی

 

 Scissors

مهره

 Nut

ميخ

 

 Nail

 

سبزیجات

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

اسفناج

 

Spinach

بادنجان

 

Eggplant

کلم

 

Cabbage

پياز

 

Onion

 

 

 

 

تربچه

 

Radish

جعفري

 

Parsley

سير

 

Garlic

فلفل قرمز

 

Chili

       

قارچ

 

Mushrooms

کاهو

 

Lettuce

کدو تنبل

 

Pumpkin

کرفس

 

Celery

       

گوجه فرنگي

 

Tomato

گل کلم

 

Cauliflower

نخود فرنگي

 

Peas

خيار

 

Cucumber

       

هویج

 

Carrots

 

Potatoes

   
   

غذاها

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

ساندويچ

 

Sandwich

پيتزا

 

Pizza

ماکاروني

 

Spaghetti

کيک

 

Cake

 

     

پنير

 

Cheese

کره

 

Butter

شير

Milk

قهوه

 

Coffee

 

   

 

نان

 

Bread

نان تست

 

Toast

تخم مرغ

 

Eggs

ماهي

 

Fish

       

بستني

 

Ice-cream

سوپ

 

Soup

سوسيس

 

Sausage

کلوچه

 

Coo

لوازم خانگی

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

آينه

 

Mirror

پنکه

 

Fan

تلويزيون

Television (TV)

جارو برقي

Vaccum cleaner

   

 

 

جارو دستي

Broom

چرخ خياطي

 

Sewing machine

چوب لباسي

 

Coat hanger

خاک انداز

Dustpan

 

   

 

دستگاه تلفن

Telephone

راديو

 

Radio

ساعت ديواري

 

Clock

ساعت شماطه دار

 

Alarm clock

   

 

 

ساعت پاندولي بلند

 

Grandfather clock

سشوار

 

Hair dryer

صندلي

 

Chair

صندلي گهواره‌اي

 

Rocking chair

کامپیوتر

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

مانيتور

 

Monitor

کيس

Case

لپ تاپ

 

Laptop

چاپگر

 

Printer

       

اسکنر

 

Scanner

بلندگو

 

Speakers

صفحه کليد

 

Keyboard

ماوس

 

Mouse

   

 

 

فلاپي ديسک، ديسکت

 

Floppy disk

ديسک فشرده، سی دی

 

Compact disk

دسته بازی

 

Joystick

گوشي

 

Headphones

       

ميکروفن

 

Microphone

ريز تراشه

 

Microchip

پد ماوس

 

Mouse pad

کامپیوتر

 

Computer

موسیقی

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

ويولون

 

Violin

گيتار

 

Guitar

ويولون سل

 

Cello

پيانو

 

Piano

 

 

 

 

ساکسوفون

 

Saxophone

شيپور

 

Trumpet

فلوت

 

Flute

قره ني

 

Oboe

       

گرامافون

 

Gramophone

ميکروفون

 

Microphone

تيمپاني

 

Timpani

طبل

 

Drum

       

ارگ

 

Organ

چنگ

 

Harp

زيلوفون (سنتور چوبى)

 

Xylophone

رهبر ارکستر

 

 Cond

میوه ها

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

آلو

 

Plums

آناناس

 

Pineapple

انار

 

Pomegranate

پرتغال

 

Orange

 

 

 

 

توت فرنگي

 

Strawberry

خربزه

 

Melon

زردآلو

 

Apricot

سيب

 

Apple

       

طالبي

 

Cantalope

گلابي

 

Pear

ليمو

Lemon

موز

 

Banana

       

نارنگي

 

Tangerine

نارگيل

 

Coconut

هلو

 

Peach

هندوانه

Watermelon

       

انگور

Grapes

گیلاس

Cherries

   
   

وسایل آشپزخانه

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

آب ميوه گيري

 

Juicer

بشقاب

 

Plate

پارچ

 

Jug

چنگال

 

Fork

 

 

   

رنده

 

Grater

سيني

Tray

قاشق

 

Spoon

قوري

 

Teapot

 

   

 

قيف

 

Funnel

ماهي تابه

 

Frying pan

مخلوط کن

 

 Blender

وردنه

 Rolling pin

       

چاقو

 

Knife

کتری

Kettle

کاسه

 

Bowl

فنجان

 

Cup

وسایل آموزشی

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

خودکار

 

Pen

مداد

 

Pencil

پاک کن

 

Rubber

مداد تراش

Pencil sharpener

       

مداد رنگي

Coloured pencils

پرگار

 

 Compasses

گيره کاغذ

 

Clips

زيردستي

 

Clipboard

   

 

 

خطکش

 

Ruler

منگنه

Stapler

نوار چسب پلاستيکي

Sellotape

سوراخ کن

 

Puncher

       

فرهنگ لغت

 

Dictionary

ماشين حساب

Calculator

ميکروسکوپ

 

Microscope

تلسکوپ

 

Telescope

 

 

   

 

Globe

 

Chalk

   

 

وسایل شخصی

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

النگو

 

Bracelet

انگشتر، حلقه

 

Ring

پول

Money

تلفن همراه

Mobile phone

 

 

 

 

تيغ خودتراش

 

Safety razor

چتر

 

Umbrella

رژ لب

 

Lipstick

ساعت مچي

 

Watch

 

     

شانه

 

Comb

عينک

 

Glasses

فندک

 

Lighter

کيف پول

 

Wallet

   

 

 

کيف دستي

 

Handbag

گوشواره

 

Earring

مسواک

Toothbrush

ناخن گير

 

Nail clipper

       

Toothpaste

 

Sunglasses

آموزش تصویری لغات:

ورزش

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

بسکتبال

Basketball

بیس بال

Baseball

تیر اندازی با تیر و کمان

Archery

فوتبال آمریکایی

American football

 

 

 

 

اسب دوانی

 

Horse racing

هاکی روی یخ

Ice hocky

پرتاب دیسک

 

Discus

کریکت

 

Cricket

       

کشتی

 

Wrestling

راگبی

Rugby

فوتبال

Football/Soccer

پرش طول

 


Long jump

وسایل نقلیه

برای دیدن معنی فارسی، در مرورگر «اینترنت اکسپلورر» اشاره‌گر ماوس را روی تصوير نگه داريد.

ماشين

Car

آمبولانس

Ambulance

اتوبوس

Bus

کاميون

Lorry (truck)

       

موتورسيکلت

Motorcycle

دوچرخه

Bicycle

چرخ

Tire

فرمان

Steering wheel

   

 

 

هليکوپتر

 

Helicopter

هواپيما

Airplane

قطار

Train

زيردريايي

 

Submarine

       

کاروان

Caravan

ماشين آتش نشاني

 

Fire engine

تراکتور

 

Tractor

تانک

 

Tank

مشکلات سلامتی

به تصاوير زير خوب دقت کنيد و معني کلمات تيره را حدس بزنيد و بعد در پایین صفحه معنی آنها را ببینید.
 

He has a sore throat.
His throat hurts.
He has a cough.
She hurt her back.
She has a backache.

Her back is sore.
He has a
headache
.

His head hurts.
She hurt her toe.
Her toe hurts.
She has cramps. He hurt his finger.
He has a hurt finger.
His finger hurts.
He has a bad cold.
His nose is stuffy.
He has a runny nose.
He has a stomachache.
His stomach hurts.
He has a fever.
His temperature is up.
His fever is up.
He has a bad cut.
His arm is cut.

 

 

معنی لغات

sore  دردناک sore throat  گلو درد
hurt  درد کردن، آسیب رساندن، آسیب دیده
cough  سرفه backache   کمردرد
headache   سردرد cramp  گرفتگی عضله
cold  سرما خوردگی stuffy  گرفته، کیپ
runny  آبریز stomachache   شکم درد
fever  تب temperature  تب
cut  بریدن، بریدگی  

 

آيا براي انجام يک تمرين آمادگي داريد؟ اينجا را کليک کنيد.

 منبع:zabanamoozan

ضرب المثل های انگلیسی

ضرب المثلها بخش مهمی از فرهنگ و زبان یک ملت را شامل می شوند و اغلب به شکل یک نثر کوتاه بیان می شوند و استفاده از آنها در گفتار و شنیدار موجب جذاب تر شدن آنها می شود.

 

First catch your hare, then cook him

مرغی که در هواست نباید به سیخ کشید


To run with the hare and hunt with the hounds

یکی به میخ و یکی به نعل زدن


To carry coals to Newcastle

زیره به کرمان بردن


To go with the stream

همرنگ جماعت شدن


To move heaven and Earth

آسمان را به زمین دوختن


Physician, heal thyself

کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی


To milk the ram

آب در هاون سائیدن


Spare the rod and spoil the child

کسی که بچه خود را نزند روزی به سینه خود خواهد زد


The shoemaker's wife goes the worst shod

کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد


Half a loaf is better than no bread

کاچی به از هیچ چیز است


When in Rome, do as the Romans do

خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو


To get out of bed on the wrong side

از دنده چپ برخاستن


There is honour among thieves

سگ سگ را نمی خورد


One should not look a gift horse in the mouth

دندان اسب پیشکشی را نمی شمارند


Strike while the iron is hot

تا تنور گرم است باید نان پخت


One swallow does not make summer

با یک گل بهار نمی شود


Light come, light go

باد آورده را باد می برد


His bread is buttered on both sides

نانش در روغن است


He is a button short

یک تخته اش کم است


To put the cart before the horse

سرنا را از ته گشاد آن زدن


To dance to a person's tune

به ساز کسی رقصیدن


He is a dog in the manager

نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد


Like water off a duck's back

چون گردکان بر گنبد


Like a duck in thunderstorm

مثل خر در گل مانده


All is well that ends well

شاهنامه آخرش خوش است


Birds of a feather flock together

کبوتر با کبوتر باز با باز


To bite a file

آب در هاون سائیدن


To have a finger in every pie

نخود هر آشی بودن


His fingers are all thumbs

دست و پا چلفتی است


To pour oil on the fire

آتش را دامن زدن


There is no smoke without fire

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها


To fall from the frying pan into the fire

از چاه درآمدن و در چاله افتادن


A burnt child dreads the fire

مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد


منبع:zabanamoozan

ساعت

پرسيدن ساعت
 

  • What time is it?

  • Where's the time, please?

  • Can you tell me the time, please?

 

بيان ساعت

راههای مختلفی برای بيان ساعت وجود دارد:

1- استفاده از past و to
 

2:15

a quarter past two

2:30

half past two

2:05

five past two

 

 

 

2:40

twenty to three

2:55

five to three

2:45

a quarter to three


وقتي عقربه دقيقه شمار دقيقاً  روي 5، 10، 15، 20 و ... قرار نمی‌گيرد (مثلاً 12، 24 و ...) در اينصورت از minutes استفاده می‌شود:
 

3:04

four minutes past three

12:54

six minutes to one


2- استفاده از ساختار hour+minutes:

 It's 7.30  (seven thirty)

 It's 5.25  (five twenty-five)

 It's 2.42  (two fourty-two)

 It's 9.53  (nine fifty-three)

3- استفاده از o'clock

وقتي ساعت کامل می‌شود (عقربه دقيقه شمار دقيقاً روي 12 قرار می‌گيرد)، از o'clock استفاده می‌شود:

 
It's two o'clock


4- استفاده از a.m. و p.m.

وقتي بخواهيم روز يا شب را مشخص کنيم از a.m. (برای روز) و p.m. (برای شب) استفاده می‌کنيم:
 

It's two p.m.

It's two a.m.

منبع:zabanamoozan

آموزش تصویری اصطلاحات انگلیسی

اصطلاح شماره 1

Horse of a different color

معني: يک موضوع ديگر، يک مطلب کاملاً متفاوت، وصله ناهمرنگ
 

Eric likes to play jokes on his friends, but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks. A prank that hurts someone is a horse of a different color! Being playful is one thing, but hurting someone by one's prank is quite a different matter.

اريک دوست دارد با دوستانش شوخي کند، اما مواظب است که کسي از شوخي‌هاي او ناراحت نشود. شوخي‌اي که کسي را ناراحت کند يک موضوع کاملاً متفاوت است. شوخ بودن يک چيز است و آزردن ديگري با شوخي چيز ديگري است.

 

اصطلاح شماره 2

Take it on the lamb

معادل فارسي: در رفتن

 

Poor Richard has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry.

بيچاره ريچارد هميشه بـا پليس مشکل داشته. وقتي فهميـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شد در بره. براي اينکه گير نفته و تو زندون نيفته مجبور شد به سرعت فرار کنه.

 

اصطلاح شماره 3

Cat got your tongue

معادل فارسي: موش زبانت را خورده (خجالتی)

 

What's the matter? Cat got your tongue?

موضوع چيه؟ موش زبونت رو خورده؟ (يعني چرا حرف نمي‌زني)

اصطلاح شماره 4

Get in someone's hair

معني: کسي را اذيت کردن

 

اصطلاحات انگليسي

- I know that the children get in your hair, but you should try not to let it upset you so much.

- Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry.

- من مي‌دونم که بچه‌ها اذيتت مي‌کنند، اما بايد سعي کني نذاري اين موضوع تو رو خيلي ناراحت کنه.

- ببين جيم. من نمي‌تونم کاريـش کنم. بچه‌هـا منو اذيـت مي‌کنند و منو خيلي عصباني مي‌کنند.

اصطلاح شماره 5

Jump down someone's throat

معني: یقه کسی را گرفتن، با عصبانيت با کسي برخورد کردن

You don't have to jump down my throat! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late!

مجبور نيـستي اينقـدر با عصبانيت با من برخـورد کني! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برمي‌گردم خونه. من قصد ندارم دير بيام!

اصطلاح شماره 6

Shoot off one's mouth

معني: لاف زدن، غلو کردن

Jim doesn't play tennis very much, but he's always shooting off his mouth about how good he is. Yet he's fooling nobody. Jim is somewhat of a braggart and everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts and talks as if he knew everything about the game.

جيم زياد تنيس بازي نمي‌کنه، اما هميشه در مورد اينکه چقدر خوب بازي مي‌کنه غلو مي‌کنه. البته اون کسي رو دست نمي‌ندازه. جيم تا اندازه‌اي يک «لاف زن» هستش و همه مي‌دونند که بدون اينکه همه چيز رو بدونه ابراز عقيده مي‌کنه و طوري حرف مي‌

اصطلاح شماره 7

Pull someone's leg

معني: کسي را دست انداختن
 

- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!

- هي، ال، من براي داوري تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داري من رو دست مي‌ندازي!


اصطلاح شماره 8

Get off someone's back

معني: دست از سر کسي برداشتن

 

- Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out and do something. 
- Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be able to make it tonight. 
- You've been studying for a long time. Why don't you take a break?
- Get off my back! I can't go anywhere!
- OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me know the minute you're finished.

- هي، جان. من خسته شدم. بيا بريم بيرون يه کاري بکنيم.
- متأسفم، الآن دارم خودم رو براي يک امتحان فيزيک آماده مي‌کنم. امشب نمي‌تونم بيام.
- تو خيلي وقته که داري درس مي‌خوني. چرا يک کم استراحت نمي‌کني؟
- دست از سرم بردار! من هچ جا نمي‌تونم بيام!
- باشه، ديگه اذيتت نمي‌کنم فقط به اين شرط که قول بدي هر موقع کارت تموم شد بهم بگي.

اصطلاح شماره 9

People who live in glass houses shouldn't throw stones

توضيح: وقتي کسي خودش هم مقصر است نبايد ديگران را سرزنش کند.

 

Janet has often criticized her friend, Lois for driving too fast, yet she herself has had her license suspended for exceeding the speed limit. Lois once tried to tell her that people who live in glass houses shouldn't throw stones, but it didn't do much good. Janet simply didn't accept the fact that she should not pass judgment on other people when she is just as bad as they are.

 

جانت هميشه دوستش لوئيس را بخاطر اينکه با سرعت زياد رانندگي مي‌کند، سرزنش مي‌کند، درحاليکه خودش بخاطر سرعت غيرمجاز گواهي‌نامه‌اش توقيف شده است. لوئيس يک دفعه سعي کرد به او بگويد که وقتي خودت هم مقصر هستي نبايد ديگران را سرزنش کني، اما اين زياد فايده نداشت. جانت اين حقيقت را قبول نکرد که نبايد در مورد ديگران حکم صادر کند وقتي که به اندازه آنها مقصر است.

اصطلاح شماره 10

Fishy

معني: عجيب، مشکوک

 

When the security guard saw a light in the store, it seemed to him that there was something fishy going on. He called the central office and explained to his superior that he thought something  strange and suspicious was occurring.

وقتي نگهبان نوري را در مغازه مشاهده کرد، به نظرش رسيد که چيز مشکوکي در حال اتفاق افتادن بود. او با دفتر مرکزي تماس گرفت و به مافوقش گفت که به گمان او چيز عجيب و مشکوکي در حال وقوع بود.

اصطلاح شماره 11

Go to the dogs

معني: مخروبه شدن
 

-Have you seen their house lately? It's really gone to the dogs
-It's true that it has become run-down and in serious need of repair, but I'm sure that it can be fixed up to look like new.

-اخيراً خانه آنها را ديده‌اي؟ آن واقعاً به مخروبه تبديل شده است.
-اين درست است که مخروبه شده است و به تعميرات اساسي نياز دارد، اما من مطمئنم که مي‌تواند (طوري) تعمير شود که نو به نظر برسد.

اصطلاح شماره 12

All thumbs

معادل فارسی: دست و پا چلفتی، بی دست و پا
 

- Hey, Bea. Can you help me out? I don't seem to be able to button up the back of my dress.
- Sure. Let's see if I can do it for you.
- I guess I'm all thumbs because I'm so nervous. I'm already late for my date.
- Well, I suppose that being so nervous would make you clumsy and awkward.
But don't worry, I'm sure your date will wait.

- هي، بی. مي‌تونی کمکم کنی؟ فکر نمی‌کنم بتونم دکمه‌های عقب لباسم رو ببندم.
- البته. بزار ببينم مي‌تونم اين کار رو برات بکنم.
- فکر کنم دست و پا چلفتی شدم آخه خيلي عصبی هستم. الآن برای قرار ملاقات ديرم شده.
- خب، گمان کنم عصبی بودن تو رو اينقدر بي‌دست و پا می‌کنه. اما نگران نباش، مطمئنم که دوستت منتظر می مونه.

اصطلاح شماره 13

Not to have a leg to stand on

توضيح: دليلي براي اثبات سخن خود نداشتن
 

He won't have a leg to stand on unless he can prove that ...

او دليلي براي اثبات گفته خود نخواهد داشت مگر اينکه بتواند ثابت کند که ...
 

Without evidence, we don't have a leg to stand on.

بدون مدرک ما هيچ دليلي براي اثبات گفته خود نداريم.

اصطلاح شماره 14

Shake a Leg

معني: شتاب کردن، عجله کردن

- Mary, you always take such a long time to put on your makeup. Come on, shake a leg!
- I'll be finished in a minute. Be patient.
- You've got to hurry or else we won't arrive on time to see the last show.

- مري، تو هميشه کلي طول مي‌کشه که خودت رو آرايش کني. بجنب ديگه!
- تا يک دقيقه ديگه کارم تموم مي‌شه. صبر داشته باش.
- بايد عجله کني، وگر نه براي ديدن آخرين نمايش به موقع نمي‌رسيم.

اصطلاح شماره 15

Stick Out One's Neck

معني: ريسک کردن، خطر کردن
 

Why should I stick my neck out for them?

چرا بايد خودم را به خاطر آنها به خطر بياندازم؟

اصطلاح شماره 16

Holy cow!

توضيح: از اين اصطلاح بيشتر براي بيان احساساتي مانند غافلگيري يا عصبانيت استفاده مي‌شود. اين اصطلاح ميان نوجوانان بسيار شايع است.

"Holy Cow!" she said as she saw his car after the horrible accident.

او وقتي ماشينش را پس از آن تصادف وحشتناک ديد گفت: «خداي من!»
 

Holy cow! How did she do that?

خداي من! او چطور اين کار را کرد؟

 

اصطلاح شماره 17

Give Somebody a Cold Shoulder

معني: به سردي با کسي رفتار کردن،  به کسي کم محلي کردن

What have I done to him? He gave me the cold shoulder the whole evening at the party.
 

مگر من با او چکار کرده‌ام؟ او در مهماني تمام بعد از ظهر را به من کم محلي کرد.

 

اصطلاح شماره 18

Get the Axe

معني: اخراج شدن
 

Senior staff are more likely to get the axe because the company can't afford their high salaries.

احتمال اينکه کارکنان ارشد اخراج شوند بيشتر است، زيرا شرکت نمي‌تواند از عهده حقوق بالاي آنها بر بيايد.

 

اصطلاح شماره 19

Have a Bone to Pick with Someone

معني: از کسي گله کردن، به کسی گیر دادن
 

I have a bone to pick with you. Did you eat that chocolate I was saving for my tea?
 

من مي‌خواهم از تو گله کنم. تو آن شکلاتي را که براي چاي‌ام نگه داشته بودم خوردي؟

 

اصطلاح شماره 20

When pigs can fly

معني: به همین خیال باش، وقت گل نی
 

- I'm going to buy a big car by the end of the year.

- Yes, when pigs can fly!

- میخواهم تا آخر سال یک ماشین بزرگ بخرم.

- به همین خیال باش!

 

اصطلاح شماره 21

Once in a blue moon

معني: گهگاه، هر از گاهی، به ندرت
 


 

- Once in a blue moon my wife and I eat at a very expensive restaurant.

- هر از گاهی من و همسرم در یک رستوران بسیار گرانقیمت غذا می‌خوریم.

- Snow falls on the city of San Diego once in a blue moon.

- به ندرت در شهر سان دیگو برف می‌بارد.

 

اصطلاح شماره 22

Be in the same boat

توضیح فارسی: در شرایط مشابهی بودن (از لحاظ سختی)

She and her classmates all have to prepare for an exam this week. They're all in the same boat.

او و همه همکلاسیهایش مجبور هستند خودشان را برای یک امتحان در این هفته آماده کنند. همه آنها همین وضع را دارند.

 

اصطلاح شماره 23

Don't count your chickens (until they've hatched)

معادل فارسی: جوجه را آخر پاییز می شمارند.
 


 

- Next Friday I will finally be able to pay you back that money I owe you.

- I won't  count my chickens until they have hatched.

- جمعه آینده بالاخره می توانم آن پولی که به تو بدهکار هستم را پس بدهم.

- جوجه را آخر پاییز می شمارند (بعداً معلوم می شود).

 

اصطلاح شماره 24

Drive somebody up the wall

معنی: کسی را عصبانی کردن
 


 

- That noise is driving me up the wall.

- آن صدا دارد من را عصبانی می کند.
 

- The news will drive him up the wall.

- آن خبر او را عصبانی خواهد کرد.

 

اصطلاح شماره 25

Keep something under your hat

معنی: چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن، تو دل خود نگه داشتن
 


 

- You should keep the news under your hat.

- تو باید این خبر را از بقیه مخفی نگه داری.

 

اصطلاح شماره 26

Rain cats and dogs

معنی: سخت و شدید باریدن


 

- It's raining cats and dogs today! I wish I'd brought my umbrella to school!

- امروز دارد باران خیلی شدیدی می بارد. ای کاش چترم را به مدرسه می آوردم.

 

اصطلاح شماره 27

Under the weather

معنی: ناخوش، بدحال
 


 

- I stayed home from work because I was feeling under the weather.

- من سر کار نرفتم و خانه ماندم، زیرا احساس کسالت می کردم.

- When you catch cold, you feel under the weather.

- وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند.

 

اصطلاح شماره 28

Cross your finger

توضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن
 


 

- we'll be crossing our fingers for you to pass your exam.

- امیدواریم (دعا می کنیم) در امتحانت قبول شوی.

 

اصطلاح شماره 29

Keep an eye open on something

معنی: مراقب چیزی بودن
 

- We've asked the neighbors to keep an eye open on the house for us while we are away.

- ما از همسایه ها خواسته ایم که وقتی بیرون هستیم مراقب خانه باشند.

 

اصطلاح شماره 30

Let the cat out of the bag

معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن
 

اصطلاحات انگلیسی

- I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.

- من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم بند را به آب داد.

 

اصطلاح شماره 31

Lose one's head

معنی: دستپاچه شدن

- When Mel saw a dog in the street right in front of his car, he lost his head and drove into a tree.

- وقـتی مل سگی را در خیابان درست در مقابـل ماشینش دید، دستپاچه شد و بـه یک درخت زد.

 

اصطلاح شماره 33

A piece of cake

معادل فارسی: مثل آب خوردن

- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.

- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.

 

اصطلاح شماره 34

A Slap in the face

معادل فارسی: تو دهنی

- It was a slap in the face to be the only one not invited to the party.

- اینکه تنها کسی بود که به میهمانی دعوت نشده بود (برای او) مثل یک تو دهنی بود.

 

اصطلاح شماره 35

Feel like (doing something)

معنی فارسی: خواستن
 

- I don't want to stay home again tonight, I feel like doing something.

- من نمی‌خوام امشب دوباره خونه بمونم، من می‌خوام یه کاری بکنم.

 

منبع:zabanamoozan

چرا بايد انگليسي ياد بگيريم  آيا هيچ فکر کرده‌ايد که دسترسي به اطلاعاتي که ديگران از آن بي‌بهره‌اند، چقدر مي‌تواند جالب باشد؟ يا صحبت کردن با افراد جالبي که ديگران نمي‌توانند با آنها ارتباط برقرار کنند؟ يا تحت تأثير قرار دادن اطرافيانتان هر موقع که دهانتان را باز مي‌کنيد؟
 

همه چيز درباره تافل  تافل يک آزمون جامع زبان انگليسي است که براي ورود به  دانشگاههای ايالات متحده و کانادا، و ديگر بخشهاي جهان، مورد نياز مي‌باشد. همچنين خارجياني که داراي مشاغل حرفه‌اي مي‌باشند، بـراي ادامه فعاليتهاي حرفه‌ايشان در آمريکا و کانادا مرتباً به يک رتبه تافل نياز دارند.
 

با تافل اينترنتي (iBT) آشنا شويم  اين آزمون، مهارت در بخشهاي شنيداري، گفتاري، نوشتاري، و درک مطلب انگليسي را مورد سنجش قرار مي‌دهد و براي پذيرش در دانشگاههاي آمريکاي شمالي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. نمره کسب شده در اين آزمون جهت پذيرش در اين دانشگاهها به مدت دو سال داراي اعتبار مي‌باشد.
 

آيلتس چيست  آزمون آیلتس جهت سنجش میزان آمادگی داوطلبان برای ادامه تحصیل، فراگیری مهارتهای تخصصی و یا کار و اقامت در کشـورهای انگلیسی زبان طراحی شـده است. این آزمون مشترکاً تـوسط دانشگاه کمبریج، کنسول بریتانیا و مرکز آیلتس استرالیا در بیش از 500 مرکز در 120 کشور جهان برگزار می‌شود.
 

معرفی آزمون MSRT یا همان MCHE  آزمون MSRT در واقع همان MCHE است که توسط اداره بورس و امور دانشجویان خارج وزارت علوم نام آن تغییر پیدا کرده است. اما تفاوتی در آزمون ایجاد نشده است و کلیه سرفصل ها مانند قبل در قالب چهار مهارت شنیداری، درک مطلب، لغت و ساختار مورد آزمایش قرار می گیرد.
 

تولیمو چیست؟  آزمون تولیمو یا TOLIMO توسط سازمان سنجش آموزش کشور طراحی و اجرا می شود که در واقع آزمونی استاندارد برای تعيين سطح دانش زبان انگلیسی می باشد.
 

چطور با خواندن، انگليسي خود را تقويت کنيم  معمولاً افراد هنگام مطالعه يک متن (مثلاً يک روزنامه) سعي مي‌کنند با حداقل تلاش و حداکثر سرعت به مضمون اصلي مطلب پي ببرند. شايد بتوان اين استراتژي را «سريع خواني» ناميد. در اين استراتژي مغز تلاش مي‌کند تا جاي ممکن کلمات کمتري را بخواند و تنها کسري از ثانيه روي هر کلمه توقف مي‌کند.
 

چگونه لهجه خود را کاهش دهيم  بسياري از مشکلاتي تلفظي که زبان‌آموزان با آنها مواجه هستند در نتيجه استفاده غلط از اصواتي است که در زبان مادري خود به کار مي‌برند. بنابراين مشکلات تلفظي که شما از آن رنج مي‌بريد احتمالاً مشابه مشکلاتي است که ديگر زبان‌آموزان «هم زبان» شما هم با آن مواجه هستند.
 

چگونه تلفظ خود را بهبود بخشيم  استرس کلمه در درک مطلب شنيداري نقش بسيار مهمي را ايفا مي‌کند. زبان انگليسي، يک زبان «استرس محور» مي‌باشد که اين بدان معنا است که سيلابهاي خاصي استرس بيشتري نسبت به بقيه دريافت مي‌کنند، در حاليکه از روي کلمات فاقد استرس به سرعت مي‌گذريم.
 

سه مشکل اصلی پيش روی یک زبان آموز  همه زبان‌آموزان دوست دارند که به خوبي انگليسي صحبت کنند. آنها از اين فکر که قادر باشند «روان» صحبت کنند و با ديگران به انگليسي ارتباط برقرار کنند به هيجان مي‌آيند. اما آنها معمولاً توجهي به خود فرآيند آموزش ندارند. در نظر بيشتر زبان‌آموزان، فراگيري زبان انگليسي يک اجبار است.
 

تفاوتهای انگلیسی آمریکایی و انگليسی بريتانيایی  آيا انگليسي آمريکايي و انگليسي بريتانيايي دو زبان مجزا هستند يا دو حالت مختلف از زبان انگليسي؟ بعضي‌ها مي‌گويند آنها دو زبان مختلف هستند ولي خيلي‌ها آنها را تنها حالتهاي مختلفي از يک زبان مي‌دانند.
 

روشهای فراگیری لغات  به خاطر سپردن لغتهای یک زبان خارجی می تواند یکی از بخشهای خسته کننده در فراگیری زبان باشد. خوشبختانه روشهای مختلفی برای سرعت بخشیدن و نیز لذت بخش کردن آن وجود دارد که در ادامه به آن می پردازیم.
 

جدید حفظ لغات با جعبه لایتنر  جعبه لایتنر یک روش کارآمد برای فراگیری لغات و ... می باشد که در آن از کارت های نمایش یا همان فلش کارتها به نحو موثری استفاده می شود. این روش به شما کمک می کند تا بدون تلاش بسیار مطالب را از حافظه  کوتاه مدت خود به حافظه بلند مدت منتقل نمایید.
 

اهمیت فراگیری اصطلاحات  اصطلاحات کلمات و عبارات ثابتی هستند کـه یـا از لحاظ گرامری غیرعادی هستند (مثل «Long time, no see!» و یا از این جهت که دارای معنی‌ای هستند که نمی‌تواند از معانی کلمات تشکیل دهنده آن استخراج شود. هر زبانی دارای اصطلاحات خاص خودش می‌باشد و اغلب فراگیری آنها برای زبان‌آموزها دشوار می‌باشد.
 

دلايل اصلی ناكامی در یادگیری زبان  بشر در هيچ دورهاي اين چنين با حجم انبوهي از دادهها و اطلاعات مواجه نبوده است. سرگرداني انسان امروز، انتخابي مناسب از بين هزاران امكاني است كه عمر كوتاهش را بر نميتابد و اين سرگرداني، در انتخاب روشي مناسب براي يادگيري يك زبان بين المللي با گستره توليد جهاني، صد چندان شده است.
  منبع:zabanamoozan